محل تبلیغات شما

هیئت فرهنگی ،مذهبی آل یاسین دورود



قاسم سلیمانی فرزند حسن در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ش در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی به دنیا آمد. وی در ۱۸ سالگی به استخدام اداره آب کرمان درآمد. او در حوادث انقلاب اسلامی ایران با  مشهدی به نام رضا کامیاب آشنا شد و او را وارد جریانات انقلاب کرد.به نقل از سهراب سلیمانی، برادرش یکی از گردانندگان اصلی راهپیمایی‌ها و اعتصابات کرمان در زمان انقلاب بود.

سلیمانی در ۱۳ دی ۱۳۹۸ش در حمله نیروهای امریکایی به خودروی حامل وی در بغداد به همراه چند دیگر از جمله ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی (بسیج مردمی عراق) به شهادت رسید.

دوران جنگ ایران و عراق

قاسم سلیمانی پس از انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۹ش عضو سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی شد و هم‌زمان با شروعجنگ ایران و عراق، چند گردان را در کرمان آموزش داده و به جبهه‌ها فرستاد. وی در دوره‌ای فرماندهی سپاه آذربایجان غربی را بر عهده داشت.سلیمانی در سال ۱۳۶۰ش با حکم محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسدارن، به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله منصوب شد.وی در جنگ عراق علیه ایران، از فرماندهان عملیات‌های والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ بود. عملیات کربلای ۵ از مهم‌ترین عملیات‌های ایران در دوران جنگ دانسته شده که تضعیف موقعیت ی و نظامی ارتش بعث عراق و تثبیت اوضاع به سود قوای نظامی ایران از نتایج آن ارزیابی شده است.

سلیمانی پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ش، به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی ایران هدایت می‌شدند.سلیمانی تا قبل از انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در مرزهای ایرانو افغانستان می‌جنگید.

او در بهمن سال ۱۳۸۹ش از سوی آیت‌الله ‌ای، فرمانده کل قوای نظامی ایران، درجه سرلشکری را دریافت کرد.

فرماندهی سپاه قدس


قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سویآیت‌الله ‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد.بر اساس گزارش نقل شده از مرکز ویژه اطلاعات اسرائیل، سپاه قدس در سال ۱۹۹۰م جهت افزایش فعالیت برون‌مرزیایران شکل گرفت و سلیمانی پس از احمد وحیدی دومین فرمانده سپاه قدس ایران شد.طبق این گزارش، قاسم سلیمانی نقش کلیدی در تقویت نفوذ ایران درخاورمیانه به ویژه در ناآرامی‌های منطقه‌ای معروف به بیداری اسلامی (بهار عربی) ایفا کرده است.همچنین در این گزارش آمده است که ایران به کمک راهبردهای قاسم سلیمانی نفوذش را در عراق، سوریه و حمایت از حوثی‌های یمن بیشتر کرده است.

موقعیت جهانی

در سال ۲۰۱۹م نشریه آمریکایی فارین پالیسی، نام قاسم سلیمانی را در فهرست ۱۰۰ اندیشمند برتر دنیا در بخش دفاع و امنیت ثبت کرده است


مـخـتار زمانی كه تصمیم بر نابودى قاتلان امام حسین(علیه السلام) گرفت، گفت: دین ما به ما اجازه نمى‌دهد كه بگذاریم كسانى كه حسین(علیه السلام) را كشته‌اند در این دنیا، با امنیت و آسایش زندگى كـنـنـد، آنگـاه در حقیقت، من ناصر و خونخواه آل محمد(صلی الله علیه و آله) نیستم، بلكه كذّاب خواهم بود. براى دستیابى بر آن جانیان، از خدا كمك مى‌طلبم و خداى را سپاسگـزارم كـه مـرا شـمـشیرى بر سر آنان قرار داده و نیزه‌اى كه بر آنان وارد خواهد شد و انتقام گیرنده آنان كه حق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بگیرم و بر خداوند حق است كه آنان را كه دستشان به خـون اهـل بـیـت پیامبر آغشته شده به قتل برساند و آنان كه حق خاندان پیامبر را نادیده گـرفته‌اند خوار و ذلیل كند. پس آنان را به من معرفى كنید تا تعقیبشان كنم و ریشه آنان را بركنم.

مختار همه همت خود را براى این هدف مقدّس، كـه هـدف اصـلى قـیـام او بـود، بـه كـار برد.(1) موسى بن عامر مى‌گوید: مختار فرمان داد كه قاتلان امام حسین(علیه السلام) را تعقیب كنید و مى‌گفت: بـه خدا قسم، آب و خوراك بر من ناگوار است تا این كه زمین را از لوث وجود آن ناپاكان پاك سـازم.»(2) بـنـابراین، عده‌اى به صورت گروهى و عده‌اى نیز فرد فرد به دست انتقام و عدالت سپرده شدند و به جزاى اعمال ننگین خود رسیدند.


چون عمر سعد از كربلا به سوی كوفه روان گشت جماعتی از بنی اسد كه در اراضی غاضریه مسكن داشتند، چون دانستند كه لشكر ابن سعد از كربلا بیرون شدند به مقتل آن حضرت و اصحاب او آمدند و بر اجساد شهداء نماز گذاشتند و ایشان را دفن كردند به این طریق كه امام حسین علیه السلام را در همین موضعی كه اكنون معروفست دفن نمودند و علی بن الحسین (ع) را در پایین پدر به خاك سپردند، و از برای سایر شهداء و اصحابی كه در اطراف آن حضرت شهید شده بودند حفره‌ای در پایین پا كندند و ایشان را در آن حفره دفن نمودند، و حضرت عباس علیه السلام را در راه غاضریه در همین موضع كه مرقد مطهر او است دفن كردند. و ابن شهر آشوب گفته كه از برای بیشتر شهداء قبور ساخته و پرداخته بود و مرغان سفیدی در آنجا طواف می دادند.


 


ذره ذره ی عاشورا درس است از حماسه ی وفا و ادب گرفته تا تاکتیک های جنگ و نبرد. واقعیت آن است که طبق قواعد کلاسیک جنگ، شکست ظاهری در صحنه نبرد عاشورا قطعا دامن گیر حسین ابن علی علیه السلام می بود هم از نظر نسبت تعداد سپاهیان،هم از نظر تجهیزات و هم از نظر موقعیت جغرافیایی اما آنچه از حسین و یارانش می توان آموخت آن است که در هر زمان و هر مکان هر چند امید چندانی به پیروزی ظاهری نباشد باید با برنامه ریزی دقیق برای به کارگیری تمام و کمال ظرفیت های موجود اهتمام ویژه ای به کار بست. حسین ابن علی علیه السلام یگانه ای بود که توانست در موازنه جنگی،۱ به ۱۲،۴۰۰ ساعت مقاومت کند و این یعنی اوج هنر و نبوغ تاکتیکی در قرون تا کنون! اما آنچه میدرخشد آن است که حیسن علیه السلام می خواست حماسه خلق کند حماسه ای همراه با منطق و تاکتیک نه خودکشی،او آمده بود تا قهرمانانه وارد تاریخ شود و به راستی او تفسیر مطلق این آیه بود و اعدوا لهم مااستطعتم من قوة”


 



روز تاسوعا روزیست که شمر بن ذى الجوشن با نامه ابن زیاد در باب قتل امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد.
ابن سعد بر حسب آن نامه ، مهیاى قتل آنحضرت شد. لاجرم وقت عصر بود که لشکر خود را بانگ زد که : یا خیل الله ارکبى و بالجنة ابشرى .


جنود نامسعود او سوار شد ورو به سپاه سید الشهداء آوردند در حالیکه آن حضرت در پیش خیمه ، شمشیر خود را در بر گرفته بود و سر بزانو نهاده بود و بخواب رفته بود. جناب زینب چون هیاهوى لشکر را شنید، بنزد برادر دوید، عرض کرد: برادر مگر صداهاى لشکر را نمی شنوید که نزدیک شده اند. پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود که ای خواهر اکنون رسولخدا را در خواب دیدم که بمن فرمود: تو بسوى من خواهى آمد.

حضرت زینب تا این خبر را شنید، طپانچه بر صورت زد و واویلا گفت . حضرت فرمود که ای خواهر ویل و عذاب از براى تو نیست ، صبر کن و ساکت باش ، خدا ترا رحمت کند.
پس جناب عباس را فرستاد تا تحقیق کند چه مطلب شده چون معلوم کرد که بناى قتل است ، آنشب را حضرت از ایشان مهلت خواست که قدرى نماز و دعا و استغفار بجا آورد و بالجمله این روز، روز اندوه و حزن اهل بیت ع است .

شیخ کلینى از جناب صادق علیه السلام روایت کرده که آنجناب فرمود: تاسوعا روزى بود که جناب حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آنحضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد خوشحال شدند بسبب کثرت سپاه و بسیارى لشکر که براى آنها جمع شده بود و جناب حسین ع و اصحابش ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود. پس فرمود پدرم : فداى آن ضعیف غریب .

1.محاصره خیمه ها در کربلا
امام صادق علیه السلام فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند،و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند،وآن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند ویقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد واهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.1

2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام
در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد . 2آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد:"أین بنو اختنا": "پسران خواهر ما کجایند"؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند.امام حسین علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.
حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند:چه می گویی؟شمر گفت:من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید. حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:"لعنت خدا بر تو وامیر تو (و برامان تو ) باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد"؟!3

3.در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام
در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتتند.4چون عمر سعد لشکر را آمادۀ جنگ با امام علیه السلام نمود ومعلوم شد که قصد جنگ دارد،حضرت به برادرش عباس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد.آنها ابتدا قبول نکردند،ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.5

4.آمدن لشکر تازه نفس به کربلا
در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد.6

5.خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش
در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.

6. یک شب مهلت برای راز و نیاز
پس حضرت عباس ( علیه السلام ) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشکریان خود پرسید که : چه باید کرد ؟
عمروبن حجاج گفت : سبحان الله اگراهل دیلم ( کنایه ازمردم بیگانه ) و کفارازتو چنین تقاضائی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی .
قیس بن اشعث گفت : درخواست آنها را اجابت کن بجان خودم سوگند که آنها صبح فردا با توخواهند جنگید .
ابن سعد گفت : بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنندهرگز با درخواست آنها موافقت نکنم .
و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی ( علیه السلام ) آمد و گفت : ما به شما تا فردا مهلت می دهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباززدید ، دست ازشما برنخواهیم داشت .

منبع: 1 .کافی:ج4 ص 174. 2.اعلام الوری :ج1 ص455. فیض العلام:ص143.بحار الانوار :ج44ص361. 3از مدینه تا مدینه :ص381_382 4.اعلام الوری:ج1 ص455.فیض العلام:ص146.بحارالانوار :ج44ص392. 5 .مناقب ابن شهر آشوب:ج4 ص107. 6.اعلام الوری :ج1 ص455.فیض العلام:ص146. 7. مناقب ابن شهر آشوب:ج4 ص107. فیض الاعلام و وقایع الایام شیخ عباس قمی
شیخ مفید در ارشادوشیخ طبرسی در اعلام الوری گفته اند لشكر بر حسین چیره شد حضرت سوار شده و به سوی فرات رفت وبرادرش عباس جلوی او بود لشكر ابن سعد راه او را گرفتند و مردی از بنی دارم به آ نها فریاد زد وای بر شما فرات را بر او ببندید و نگذارید سر آب رود حسین فرمود بار خدایا او را تشنه كن او در خشم شد تیری به چانه آن حضرت زد حضرت تیر را بیرون آورد و دست زیر آن گرفت و پر از خون شد و گفت بار خدایا من به تو شكایت كنم از آنچه با پسر دختر پیغمبر تو عمل شود سپس با لب تشنه به جای خود برگشت ولی لشكر گرد ابالفضل را گرفتند و او را از آن حضرت جدا كردند و ابالفضل تنها جنگید تا به شهادت رسید و زید بن ورقا حنفی و حكیم بن طفیل طایی پس از آنكه زخم فراوان برداشت و توان جنبش نداشت متصدی قتل او گردیدند
حسن بن علی طبرسی گفته تیری كه آن ملعون به حسین انداخت بر پیشانی حضرت نشست و عباس آن را بیرون آورد ولی روایت گذشته اشهر است
طبری از هشام از پدرش محمد بن سائب از قاسم بن اصبغ بن نباته نقل كرده كه كسی كه در شهادت امام حسین حاضر بوده برای من گفت كه چون قشون حسین مغلوب شد سوار شد و به سوی فرات رفت مردی از بنی ابان بن دارم گفت وای بر شما میان او و فرات حائل شوید مبادا شیعیانش به او بپیوندند گوید اسب خود را راند و لشكر دنبال او رفتند راه فرات را بر حسین بستند و حسین فرمود خدایا اورا تشنه كن و ابانی تیری به چانه او زد واو تیر را كشید و دست گشود و پر از خون شد و فرمود بار خدایا از آنچه با پسر دخترپیغمبرت میشود به تو شكایت می كنم بخدا طولی نكشید خداوند عطش را بر آن مرد مستولی كرد و سیراب نمی شد قاسم ابن اصبغ گوید من هم با كسانی بودم كه باد او را میزدند شربت شكر و جام شیر و كوزه آب حاضر بود و می گفت وای بر شما تشنگی مرا كشت یك كوزه آب یا قدحی كه خانواده ای را سیراب می كرد به او می دادند می نوشید و از لب باز می گرفت و اندكی می خوابید باز فریاد می كرد وای بر شما به من آب دهید تشنگی مرا كشت بخدا چیزی نپائید كه شكمش مانند شتری تركید
گویم ظاهر كلام شیخ ابن نما این است كه نام این مرد ذرعه بن ابان بن دارم بوده گوید روایتی به قاسم بن اصبغ بن نباته می رسد نقل كند از كسی كه خودش امام حسین رادیده بود كه مسناه را كه خاكریزی بلند كنار شط بود گرفته بود تا خود را به فرات رساند و عباس جلوی او بود و نامه عبیدالله بن عمر بن سعد رسید كهآب را بر حسین و اصحابش ببندد و قطره ای از آن نچشد عمر بن سعد عمرو بن حجاج را با پانصد سوار بر شریعه فرات فرستاد و عبدالله بن حصین ازدی فریاد كشید یا حسین این آب را می بینی كه چون شكم آسمان موج می زند ؟ بخدا قطره ای از آن نچشی تا از تشنگی با یارانت بمیری ذرعه بن ابان دارم گفت میان او و آب حائل شوید و تیری به آن حضرت زد كه به زرنخش جا گرفت و او فرمود بار خدایا او را از تشنگی بكش و هرگز او را نیامرز و یك شربتی آب برای او آوردند و خون مانع بود كه آنرا بیاشامد خون را بسوی آسمانها می پاشید و می گفت چنین است

توسل به باب الحوائج عباس بن علی علیهماالسلام به چند طریق مختلف انجام می شود:


طریق اول:

توسل جوینده ابتدا باید چهار شب چهارشنبه‌ای را برگزیند كه دو شب چهارشنبه آن در نیمه دوم ماه قمری واقع شده باشد و دو شب چهارشنبه دیگر( یعنی چهارشنبه سوم و چهارم) در نیمه اول ماه بعدی قرار داشته باشد كه به چهارده روزه اول ماه بعدی می‌رسد. عدد چهار برای این است كه نام مبارك حضرت عباس(ع) دارای چهار حرف است (ع ب ا س).

سپس در هر شب چهارشنبه به تعداد یك صد و سی و سه بار سوره مباركه " قدر" را با اخلاص قرائت كند، به طوری كه كلمه آخرین این آیه مباركه، كه به ( مطلع الفجر) ختم می‌شود، درست در آخرین لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد ادا شود.

برای این منظور می‌تواند آخرین باری كه سوره مباركه (قدر) را می خواند، كلمه مطلع الفجر را نخواند تا لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد برسد.

شب چهارشنبه چهارم در حدود شب چهارده ماه قمری است كه با نام مبارك قمر بنی هاشم قرابت دارد. ظهور ارتباط تحت هر نام كه باشد به اذن خداوند دانا و مقام حضرت مولی اباالفضل العباس(ع) در این شب انجام خواهد گرفت.


ثار» از ریشه ثَأر» و ثُؤرة» به معناى انتقام و خونخواهى و نیز به معناى خون آمده است. ر.ك: الطریحى، مجمع البحرین، ج 1، ص 237، معین، محمد، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 15، مفردات راغب، ص 81. 1. براى ثارالله» معانى و وجوه مختلفى ذكر شده كه هر یك تفسیر خاص خود را مى‏طلبد. در مجموع به این معنا است كه: خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مى‏كند؛ چرا كه ریختن خون سیدالشهدا در كربلا، به حریم و حرمت الهى و طرف شدن با خداوند است. به طور كلى از آن جهت كه اهل بیت(ع) آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است. محدثى، جواد، درسهایى از زیارات عاشورا، ص 14،


 


محرم ماه الفت با جنون است

چراغ کوچه هایش بوی خون است

محرم حرمت خون است و خنجر

تلاطم می کند حنجربه حنجر

دل من فدای دو دست اباالفضل

به قربان چشمان مست اباالفضل

ربود از همه ساقیان گوی سبقت

به چوگان دل ناز شست اباالفضل

غم ِ زهرا مرا سوز درون داد

دم ِ حیدر به من شور جنون داد

حسین آمد به زخم دل نمک ریخت

مرا با شور عاشورا در آمیخت

مرا سودای زینب در به در کرد

نصیبم جرعه ای خون جگر کرد

ز فرط تشنگی بی تاب گشتم

عطش دیدم ز خجلت آب گشتم

چه ها گویم ز مَشک تیرخورده

ز دست ساقی شمشیر خورده

به خاک افتاد مشک از دست ساقی

دو عالم پر شد از بوی اقاقی

مشامم پر شد از داغ شهیدان

که می گردم بیابان در بیابان


در طول تاریخ نهضت‌ها و انقلاب‌های بسیاری به دست انسان‌ها صورت گرفته است كه بر اساس سنت تنها آثار بعضی از آنها بر جای مانده ‌است كه از میان آن نهضت عاشورای حسینی نمود ویژ‌‌ه ای دارد.

حماسه عاشورا شورانگیز‌ترین حماسه تاریخ بشری است كه نیرومندترین احساسات میلیون‌ها انسان را برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی نیز در گذشته است و شگفت و تعجب از اینكه قداست خویش را در میان سایر ادیان نیز حفظ كرده ودر اینجا نهضت حسینی توسعه یافته كل ارض كربلا» گویا همه جهان زمین كربلاست. 


 


قیام مقدس و پرشكوه امام حسین(ع)ریشه در انحراف هاى بـنیادى و اساسى در جـامعه اسلامى داشت. این انحراف ها زائیده انحراف حكومت اسلامى از مسیر اصلى خود از سقیفه به بـعد بـود. كه پس از شهادت على(ع)كلا بـه دست سلسله سفیانى و حزب ضد اسلامى اموى افتاد. بـه گواهى اسناد تاریخى، سران این حزب هیچ اعتقادى بـه اسلام و اصول آن نداشتند(1). و ظهور اسلام و به قدرت رسیدن پیامبر اسلام(ص)ر، جلوه اى از پیروزى تـیره بـنى هاشم بـر تـیره بـنى امیه، در جریان كشمكش قبیلگى در درون طایفه بـزرگ قریش مى دانستند(2).


عزاداری برای سید الشهدا زمانی در ایران مخفی بوده است اما با گذر زمان از حالت مخفیانه در آمد و رواج یافت. اما چه کسانی و در چه مقطع تاریخی در این روند موثر بودند.

عزادارى بر امام‏حسین علیه السلام از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آل‏بویه (در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین علیه السلام ، علنى نبود و نهانى در خانه‏ها انجام مى‏گرفت؛ اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مى‏یافت.


پیش از پرداختن به مسأله زنجیرزنى» توجه به چند نكته ضرورى است: الف. پایه‏گذار اصلى عزادارى براى حسین بن على»(ع)، خود پیامبر اسلام(ص) است، (براى آگاهى بیشتر به كتاب سیرتنا و سنّتنا، سیرة نبینا و سنته» نوشته علامه عبدالحسین امینى مراجعه كنید. این كتاب، به فارسى ترجمه شده است و در كتابخانه‏ها موجود است). ب. مراسم عزادارى به صورت عمومى در قرن چهارم توسط ابوالحسن احمد معروف به معزّ الدوله از آل بویه، رواج یافت و روز عاشورا حتى نانوائیها هم كار خود را تعطیل مى‏كردند، (موسوعة العتبات المقدسه، ج 8، كربلا، ص 372، چاپ بیروت، 1987، 1407 هجرى قمرى). ج. فلسفه اصلى انواع گوناگون مراسم عزادارى حسین بن على(ع)، زنده نگهداشتن فداكاریهاى حسین بن على(ع) است و چون این اعمال، در دل مردم تأثیر شدید دارد، بزرگان شیعه، آنها را مجاز دانسته‏اند. د. مراسم عزادارى، همواره باید تحت نظارت علماى بزرگ شیعه هدایت شوند تا مراسم عزادارى از مسیر اصلى خود منحرف نگردد و اگر این مراسم درست هدایت شوند عامل خوبى براى تقویت دین به حساب مى‏آیند. ه. مراسم عزادارى در ایران و هندوستان تا این لحظه آنگونه كه باید نیست و براى همین بر همه ما لازم است كه تلاش كنیم تا این مراسم از چهارچوب احكام اسلامى بیرون نرود. با توجه به این چند نكته، درباره زنجیرزنى، مطالبى را تقدیم مى‏كنیم: یكى از مراسم عزادارى در میان شیعیان هندوستان، زنجیرزنى است. آنان با زنجیر و چوبهاى میخ دار بر پشت خود مى‏زنند و در پى زنجیرزدن، از بدن آنان خون جارى مى‏شود. بسیارى از شیعیان هند این عمل را ناپسند مى‏دانند و مرتكب آن نمى‏شوند در عین حالى كه نسبت به حسین بن على(ع) اعتقاد كامل دارند، (همان، ص 378). زنجیر زنى از هندوستان به ایران آمده است با این تفاوت كه در ایران زنجیرزنى به صورت معمولى و بدون خونریزى است ولى در هندوستان بسیار وحشت‏آور است. زنجیرزنى هندى كه همراه با خونریزى است از سوى مراجع تقلید شیعه تحریم شده است. آیة‏الله سید محسن امین از اولین كسانى است كه به این گونه اعمال اعتراض و آن را تحریم كرد. آیة‏الله سید ابوالحسن اصفهانى نیز فتوا به حرمت این گونه اعمال داد، (همان، ص 378، پاورقى. در مقدمه المجالس السنیّة، قمه‏زنى و امثال آن را از اعمال شیطانى به حساب آورده است). البته اگر زنجیرزنى و اعمال دیگر، مشتمل بر حرام نباشد و بر اساس هدایت خردمندان جامعه صورت گیرد، اشكالى پیش نمى‏آید و گرنه اگر عملى خودش حرام باشد و یا مشتمل بر حرام باشد انجام آن نارواست.
 در بعضی از روایات (در باب لباس نمازگزار) آمده است:پوشیدن لباس سیاه غیر از عبا، عمامه و کفش، مکروه است. در رابطه با پوشیدن لباس سیاه در عزای ابا عبداللّه‏ الحسین(ع) روایت شده است:وقتی امام حسین(ع) شهید شد ن بنی‏هاشم لباس سیاه پوشیدند و امام زین‏العابدین(ع) برای آن‏ها طعام تهیه می‏کردند» ، (وسائل الشیعه، ج 2، ص 890). از این روایت گرچه امر به پوشیدن لباس در عزای ابا عبداللّه‏(ع) استفاده نمی‏شود؛ ولی معلوم می‏گردد که کار جایزی است؛ چون امام زین‏العابدین(ع) کار ن بنی‏هاشم را نهی نفرموده و امضاء فرموده است و شاید از آن تاریخ این کار به صورت یک سنت و رسم بین شیعه در ایام عزای ائمه در آمده است و علاوه این یک سنتی است که حتی در مسیحیت و اقوام دیگر هم معمول است که در مجالس عزا، لباس سیاه می‏پوشند و از نظر جامعه‏شناسی هم یک سمبل شناخته شده است.

اما چرا برخلاف ضریح و مرقد امان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است.

در این باره روایت های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب الارشادات» آورده است. او در بخشی از این کتاب نام 17 نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و  نوشته است:آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام ـ علیه السّلام ـ آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ (علی اکبر) از جملة آنان است.برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک‌ترین محل است.»



آخرین جستجو ها

حیوانات خانگی نمایندگی سهروردی Heather's receptions littlifeli موتور سیکلت | خرید موتور سیکلت اسکوتر catacentde اقتدار اسمانی unopachga romperhdahra reucemmasus